تحلیل ماده شیطان
در فرهنگ عربی «شیطان» به معانی طناب (حبل)(فراهیدی،بی تا، ج6، ص236)، (صاحب بن عباد،بی تا،ج7، ص 293)، (مرتضی زبیدی، بی تا،ج18، ص321)، (ابن منظور،بیتا ،ج 13، ص 237)، (هنداوی، بیتا،ج8، ص17)، یا طناب بلندی که با آن از چاه آب می کشیده اند یا اسب را با آن می بسته اند، مار باریک سبک، مار تاجدار نام هر موجود شرور اعم از جن، انس یا هر حیوان دیگری، جن شرور و یا هر موجود سرکش و متمرد و ویرانگر به کار رفته است.
درباره ماده اصلی شیطان اختلاف است. بعضی اصل آن را از شطن به معنای دور شدن (ابن فارس، بیتا، ج3، ص183) دانسته اند، « بئر شطون» از همین ماده است یعنی چاه خیلی عمیقی که قعر آن ناپیدا است و «شطنت الدار» یعنی خانه در نقطه دوری و در غربت قرار دارد.(زمخشری،بیتا، ص329)، (راغب اصفهانی،بیتا، ص454)
بنابراین شیطان را از آن رو شیطان نامیده اند که بر اثر سرکشی و تمرد از امر خدا از حق دور شد و یا از رحمت خدا دور شد.(ابن فارس، 1387، ص492) و( راغب اصفهانی، 1404ق )،(فیروزآبادی، بیتا،ج4،ص235)
بعضی آن را از ماده «شاط، یشیط» (حمیری،بیتا، ج6، ص3604) به معنای از خشم سوختن دانسته اند و بنابراین گویند شیطان بدان جهت شیطان نامیده شده که از آتش آفریده شده است. اینان این معنا را مورد تایید آیاتی همچون: «وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ (الرحمن/ 15)و جنّ را از شعلههاى مختلط و متحرّك آتش خلق كرد! دانسته، معتقد به همین جهت است که از میان موجودات شیطان به افراط در قوه غضبیه و تعصب مذموم اختصاص یافته است و از سجده کردن برای آدم امتناع ورزید.(راغب اصفهانی، 1404ق، ذیل ماده شطن)