فقط برای خدا
?رفته بودم ديدن دوستم. او در عملياتي در منطقه غرب مجروح شد. پاي او شديداً آسيب ديده بود. به محض اينكه مرا ديد خوشحال شد و خيلي از من تشكر كرد. اما علت تشكر كردن او را نميفهميدم! دوستم گفت: سيد جون، خيلي زحمت كشيدي، اگه تو مرا عقب نمي آوردي حتماً اسير… بیشتر »
نظر دهید »